راه حلی برای سینمای ایران از نگاه یک تهیه کننده فیلم کوتاه
تاریخ انتشار: ۱ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۳۴۰۳۰
چرخه آموزش تا تولید و اکران در سینما میتواند رابطه مستقیم با توسعه فرهنگی یک کشور داشته باشد همانطور که دو کشور آسیایی کرهجنوبی و ترکیه که سابقه کمتری نسبت به ما در سینما دارند توانستهاند در سالهای اخیر جایگاه مناسبی برای خود در دنیا باز کنند. برای تحلیل شرایط فعلی سینمای ایران و چگونگی برون رفت از وضعیت نابهسامان آن حسن محمدی از تهیهکنندگان فیلم کوتاه در سینمای کشورمان به نکات جالبی اشاره کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حسن محمدی که آثار تولیدیاش در مقام تهیهکننده فیلم کوتاه، مدیر تولید و مجری طرح همچون «سور بُز»، «تطبیق»،«دخمه» و ... جوایز مهم بینالمللی را بهدست آورده است و جزو تهیهکنندگان موثر فیلم کوتاه ایران در جشنوارههای بینالمللی محسوب میشود، توسعه همکاری بینالمللی و حضور در پلتفرمهای بینالمللی را یکی از مهمترین راههای اقتصادی شدن سینمای ایران و بازگشت سرمایه به سینمای ایران میداند.
حسن محمدی از تهیهکنندگان فیلم کوتاه در سینمای ایران درباره نقش آموزش در آینده سینما و چرخه تولید فیلم گفت: سینما هنری است که هیچگاه نمیتواند از آموزش دور شود و سینماگران حرفهای همواره با مطالعه و یادگیری مداوم دانش خود را ارتقا میدهند.
این تهیهکننده که در دومین اثر تولیدیاش موفق به دریافت 9جایزه بینالمللی از جمله جایزه بزرگ جشنواره فیلم کوتاه بوسان شده است، برگزاری دورههای ورکشاپ بینالمللی را یکی از مهمترین راههای آمورش میداند و معتقد است: با توجه به اینکه در سالهای اخیر دورهخای آنلاین رونق گرفته است، به سادگی میشود از اساتید بزرگ بهره گرفت و دورههای آنلاین و حتی آفلاین آنها را مشاهده کرد.آموزش مداوم، یکی از مهمترین راههای پیشرفت فردی است و اگر دائم خود را در معرض آمورش قرار ندهیم از روند رو به رشد سینما عقب میافتیم.
تهیهکننده فیلم کوتاه «تطبیق» در ادامه از سینمای ایران به عنوان سینمای مولف یاد کرد و افزود: سینمای ایران در بُرهههای مختلف تاریخی اگرچه دستخوش دستاندازی غیرمتعارف به ویژه از سوی سیستم مدیریت دولتی شده اما آثاری تولید کرده که برای جامعه جهانی قابل احترام است و میتوان از بزرگان این سینما هم بسیار آموخت و هم این آموختهها را صادر کرد. صدور دانش علاوه براینکه به برندینگ یک کشور کمک میکند پرستیژ بینالمللی آن کشور را نیز ارتقا میدهد.
این تهیهکننده و مجریطرح سینمای ایران، با بیان اینکه بیش از 7 دهه از عمر سینمای حرفهای در ایران میگذرد، اضافه کرد: سینمای ایران فراز و نشیب فراوان داشته و تاثیر بسیاری هم از فرهنگ عمومی ما گرفته و هم خودش در بُرهههایی از تاریخ بر فرهنگ و رفتار اجتماعی تاثیرگذار شده است و اگر سیستم و مدیریت اداری سینما و متولیان فرهنگ و هنر کشور دخالتهای غیر حرفهای نکنند و اجازه دهند سینماگران خودشان آن را بسازند آثار فاخر و موثر بیشتری تولید میشود.
حسن محمدی یکی از مهمترین چالشهای سینمای امروز را کمیت در تولید دانست و تصریح کرد: متاسفانه رونق تولسد در اسران کم است و برخلاف کشورهای صاحب سبک در سینما که یک روز بیکار در تقویم ندارند ما به دلایل مختلف با کاهش تولید مواجه هستیم و یکی از دلایل این کاهش کمّی آثار سینمایی علاوه بر بودجه و امکانات این است که سازندگان آثار سینمایی از روز اول در فکر اکران هستند و آنچنان به اکران میاندیشند که گاهی اثری از ترس اکران نشدن، خلق نمیشود.
تهیهکننده فیلم کوتاه تحسینشده «سور بُز» با بیان اینکه ترکیه به عنوان یک کشوری که بسیار دیرتر از ما وارد این صنعت شد، افزود: آنها از ظرفیت یوتیوب بهخوبی بهره گرفتند و فرصتی را فراهم کردند تا هم مردم به راحتی آثار هنرمندان مورد علاقهشان را ببینند و هم تهیهکنندهگان و سرمایهگذاران از این سرمایهگذاری سود کنند و این صنعت را زنده نگه دارند.
در حالی که در کشور ما دسترسی به پلتفرمهایی همچون یوتیوب کاملا با محدودیت مواحه شده است و پلتفرمهای داخلی هم به دلیل اینکه ترافیک فروشی اولویت اول کسب درآمدشان است بیشتر به سریالسازی روی آوردهاند و توجهی به تولید اثر سینمایی ندارند هرچند که در سریالسازی هم موفقیت چشمگیر و مداومی نداشتند به این دلیل که مدیران پلتفرمهای ما عمدتا از فعالان صنعت آیتی بودند و با نگاه و دغدغه تخصصی صنعت خود وارد سینما شدهاند.
این مجری طرح فیلم بلند داستانی «خوره»، زیان سینما را زبان بینالمللی دانست و افزود: راه برون رفت از این وضعیت داشتن نگاه بینالمللی و تلاش برای اکران در پلتفرمهای جهانی است تا هم جامعه مخاطبانمان افزایش یابد و هم سرمایهمان بازگردد تا بتوانیم صنعت سینمای ایران را زندهتر و پویاتر نگه داریم.
مدیرعامل موسسه سینمایی اتاق تاریک در پایان تصریح کرد: میتوانیم از ظرفیت ترکیه، به عنوان کشور همسایه خود بهره ببریم و با توجه به نزدیکی فرهنگی میان دو ملت مراودات هنری خود را به ویژه در حوزه بازاریابی و فروش فیلمها و سریالهای ایرانی، توسعه دهیم.
کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: ستاره اسکندری: اگر بازیگر نمیشدم خبرنگار میشدم آثار ۶ سینماگر ایرانی در جشنواره تورنتو دبیر جشنواره فیلم کوتاه تهران یک تنه چند مرحله هنگ کردن مغز ما از سخنان مدیران را جلو برد ؛ نان پدر و شیر مادر ... ارائه گزارش عملکرد وزارت ارشاد توسط اسماعیلی ؛ از تغییر نام تا آمارِ فرهنگی دولت سیزدهممنبع: عصر ایران
کلیدواژه: سینمای ایران فیلم کوتاه حسن محمدی تهیه کننده فیلم یکی از مهمترین سینمای ایران فیلم کوتاه بین المللی حسن محمدی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۳۴۰۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سینما بدون چهره کارگر ایرانی
این سوال مطرح است چرا از کارگرانی که در کوران انقلاب، اعتصابهای سراسری به راه انداختند، داستانی ساخته نشده است؟ چرا از شجاعت و احساس مسئولیت شهدای کارگر که در برابر بمبارانهای دشمن ایستادگی کردند و اجازه توقف اقتصاد کشور را ندادند، چیزی نمیبینیم؟ - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، روز جهانی کارگر، روز ارزشگذاری و احترام به تلاش گروه فعال، زحمتکش و ارجمندی از بدنه اجتماع است که در صف مقدم تلاش برای حفظ استقلال اقتصادی کشور قرار دارند. کارگران، در هر صنف و رشتهای چه کارگران صنعتی، چه خدماتی و... تنها برای خود و تأمین معاششان فعالیت نمیکنند، بلکه تلاش آنها در نگاهی بزرگتر و کلیتر، برای همه جامعه است، آنها هستند که نبض اصلی تولید کشور را در دست دارند و بدون تلاش پیگیر و همواره آنان، نمیتوان به شعارهایی از جنس جهش تولید دست یافت.
خارج شدن تولید از رکود و ارتقای آن نیازمند اجراییشدن مجموعهای از بایستههاست. بخشی از این بایستهها، البته اقتصادی و مدیریتی است. مسئولان باید برای مهار تورم و افزایش ارزش پول ملی تمهیداتی بیندیشند و در خصوصیسازی و واگذاری مراکز اقتصادی و کارخانهها به شکلی عمل کنند که حقوق کارگران، ضایع نشود. با همه اینها، همه چیز اقتصادی نیست. بخش مهمی از این مسأله، فرهنگی هم هست. ممکن است بگویید حقوق عقب افتاده کارگر را چه به فرهنگ؟! مسأله اینجاست که اگر فرهنگ تولید و تولیدگرایی، در سرزمین ما بهخوبی ریشه کند، تولید و فعالان این بخش ارزش واقعی خود را خواهند یافت و تصویر کلی جامعه به سمتی خواهد رفت که یک تلاشگر در یک کارخانه، یک کارگر دلسوز و حرفهای و یک کارفرمای حقگزار را به چشم سربازانی در میدان پیشرفت ملی خواهند دید و این گونه است که دیگر بهراحتی نمیشود حقوق کارگر را به عقب انداخت و حقشان را خورد. بخشی از این فرهنگسازی را باید هنرمندان کشور بهدست بگیرند.
احتیاط در گفتن از کارگران
واقعیت این است که ادبیات کارگری در کشور ما دارای پیشینهای قابل بررسی است. آثار نویسندگانی چون احمد محمود، علیاشرف درویشیان و محمدعلی گودینی در این زمینه ارزشهای ادبی و هنری دارد اما این شاخه از ادبیات داستانی ما خیلی زود زیر سایه ادبیات داستانی زبانگرا و نیز داستانهای آپارتمانی رنگ باخت. از سوی دیگر سینمای ایران از همان نخست، چنان دور از فضای واقعی اجتماع بود که در پیش از انقلاب، کلاه مخملیها در آن، چهره پررنگ بودند و در بعد از انقلاب هم بعد از چندین سال دوباره سینمای ما به گنده لاتهای قمهکش رجوع کرده است. در چنین سینمایی همیشه کارگر، نادیده گرفته شده است؛ البته از این مسأله هم نباید گذشت که بخشی از نادیده گرفتن فضاهای کار و کارگری در سینما و ادبیات ایران، کژکارکرد ادبیات مارکسیستی است. ادبیات و هنر چپ که تحت تأثیر ادعاهای مارکسیسم، خود را ناجی کارگران و زمینهساز ظهور انقلابهای کارگری محتوم در جهان میدانست، تا توانست از نام کارگر استفاده کرد. اینکه کارگران در جوامع کمونیستی همچنان همان موجودات استثمار شده پیشین بودند، بدون اینکه امیدی به آزادی بیان و رفاه اجتماعی داشته باشند. سینماگران و ادیبان ایرانی از بیم اینکه به مارکسیسم متهم شوند، در نزدیکشدن به مسأله کارگران با احتیاط بسیار عمل کردند.
کارگر در سینمای ایران، بیچهره است
در سینمای بعد از انقلاب، با وجود اینکه کارگران خود از قشرهایی بودند که از نخست، همدل و همپای انقلاب بودند و در دوران سخت مبارزه با پیوستن به اعتصابات سراسری در فلج کردن نظام شاهنشاهی نقشی پیشرو داشتند، این کماعتنایی به کارگران ادامه داشت. شاید با قدرت گرفتن چپهای اسلامی در دورههایی از حیات جمهوری اسلامی، انتظار این بود که ادبیات و فرهنگ کارگری جانی بگیرد اما در همین دورهها هم تکنوکراتهای راستگرا بخش مهمی از قدرت را بهدست گرفتند و فرهنگ و هنر در دوران استیلای آنان بیشتر به سمت فضایی رفت که آنان بهدنبال آن بودند، فضایی که در آن تولید و کارگر و چیزهایی از این دست اولویتی نداشتند. نتیجه این غفلت طولانی در پرداختن به کارگران در سینمای ایران، این شده است که در سینمای ایران ما قهرمان یا چهره برجستهای که کارگر باشد، نداریم. کارگران در سینمای ایران نهفقط مورد توجه نبودهاند، اصولا بیچهرهاند. همین الان اگر بخواهید چهرههای سینمایی برجسته در حوزههای مختلف را در ذهن مجسم کنید، نمونههایی به ذهنتان میآید. مثلا چند کارمند شاخص، پزشک شاخص، نظامی شاخص و... اما یک شخصیت سینمایی شاخص که کارگر باشد به ذهن نمیآید. کارگران در سینما همیشه حاشیه بودهاند و به همین دلیل برجسته نشدهاند و تصویری از آنها در ذهن نمانده است.
کارگری که هست، کارگری که دیده میشود
فهرستی از فیلمهایی را که شخصیت اصلی آنها کارگر بوده است، مرور کنیم: «جنگ جهانی سوم» هومن سیدی،«روسری آبی»، «زیر پوست شهر» و «قصهها» رخشان بنیاعتماد، «اینجا بدون من» بهرام توکلی، «کارگر ساده نیازمندیم» و «زندگی جای دیگری است» منوچهر هادی، «زندگی ادامه دارد» عباس کیارستمی، «بادکنک سفید» جعفر پناهی، «جمعه» حسن یکتاپناه، «زمانی برای مستی اسبها» بهمن قبادی، «آبادانیها» کیانوش عیاری، «دان» ابوالفضل جلیلی، «آتشکار» و «خواب تلخ» محسن امیریوسفی، «چندکیلو خرما برای مراسم تدفین» سامان سالور، «چند میگیری گریه کنی» شاهد احمدلو، «چهارشنبهسوری» و«جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی، «باد در علفزار میپیچد» خسرو معصومی، «تنها دوبار زندگی میکنیم» بهنام بهزادی، «محیا» اکبر خواجویی، «هیچ»، «استراحت مطلق» و «بیست» رضا کاهانی، «کیفر» حسن فتحی، «دیگری» مهدی رحمانی، «لطفا مزاحم نشوید» محسن عبدالوهاب، «آقا یوسف» علی رفیعی، «آلزایمر» احمدرضا معتمدی، «شیفت شب» و «سوت پایان» نیکی کریمی، «گزارش یک جشن» ابراهیم حاتمیکیا، «مرگ کسب و کار من است»، «مردی که اسب شد» و «همه چیز برای فروش» امیرحسین ثقفی، «جیببر خیابان جنوبی» سیاوش اسعدی، «حوض نقاشی» مازیار میری، «چندمتر مکعب عشق» جمشید محمودی، «ارسال یک آگهی تسلیت برای روزنامه» ابراهیم ابراهیمیان، «انتهای خیابان هشتم» علیرضا امینی، «پنجستاره» مهشید افشارزاده، «خداحافظی طولانی» فرزاد موتمن، «چهارشنبه 19 اردیبهشت» وحید جلیلوند، «ابد و یک روز» و «برادران لیلا» سعید روستایی، «سینما نیمکت» محمدرضا رحمانیان، «برادرم خسرو» احسان بیگری، «به یک کارگر ساده نیازمندیم» پدرام کرمی و... .
معادلسازی کارگر و فقر
در اغلب این فیلمها، کارگران موضوع فیلم شدهاند تا وضعیت اقتصادی وخیم، شوربختی و بیپولیشان بهتصویر درآید. در بیشتر فیلمهای سینمای ایران، کارگری و فقر معادل هم قرار گرفتهاند و در نتیجه این فقر است که آنها گاه دست به کارهایی میزنند که برایشان دردسرساز است. کارگر در بیشتر فیلمهای ایرانی، بهخاطر شرافتش در انجام دقیق و درست کارش با وجود کم بودن حقوق و مزایایش تصویر نشده است. البته که وضعیت اقتصادی بسیاری از کارگران ما قابل قبول نیست اما اگر سینمای ایران چشمش را روی این قشر شریف بهتر میگشود، سوژههای تازه و جذابی در زندگی همین قشر میدید.
چرا این کارگران را ندیدید؟
این سؤال مطرح است که چرا داستانی از کارگرانی که در کوران انقلاب، اعتصابهای سراسری را به راه انداختند، ساخته نشده است؟ چرا از شجاعت و احساس مسئولیت شهدای کارگر که در برابر بمبارانهای دشمن ایستادگی کردند اما اجازه توقف اقتصاد کشور را ندادند، چیزی نمیبینیم؟ (نیاز به توضیح نیست که فیلمهایی مانند پالایشگاه را دچار ضعف مفرطند، محسوب نکردهایم)، کارگرانی که با هوشمندی و خلاقیت، دستگاههای از رده خارج را نوسازی کردند یا با اختراعات و ابتکارات خود، به افزایش بهرهوری و رشد اقتصادی کشور کمک کردند، ارزش توجه نداشتند؟ سینمای ایران باید این غفلت تاریخی را جبران کند و دوباره در تعریف و توجه خود از جامعه کارگری تجدیدنظر کند.
مسیری که برگشت
سینمای انقلاب اسلامی در سالهای نخست حرکت خود، چشم بینایی درباره قشرهای مختلف اجتماعی داشت و با شکار داستانهایی از دل جامعه،سعی میکردچتری فراگیربرای همه اقشاراجتماعی داشته باشد.این امر از یک سو به وسعت نگاه و اطلاعات فیلمسازان برمیگشت و از دیگر سو به شرایط اجتماعی که درآن سهیم بودن همه اقشار واصناف برای سرپا نگه داشتن کشور در گرماگرم نبردی سخت و جنگی تحمیلی مشخص بود.ساخت فیلمهایی همچون «شیلات» به کارگردانی رضا میرلوحی و نویسندگی محمد بلیش مازندارانی، محصول سال 1362 با بازی ماندگارزنده یاد داوودرشیدی درباره کارگران شیلات وهمچنین«ترن» به نویسندگی و کارگردانی امیر قویدل محصول سال1366بابازی فرامرز قریبیان وخسرو شکیبایی درباره کارگران خط آهن، نمونههایی از این دست فیلمهاست. هردو فیلم که با وجود گذشت چهار دهه از ساختشان هر دو دیدنی و سرپاست، به نقش مستقیم و مهم کارگران در انقلاب توجه دارند، فیلمهایی که همچنان هم به لحاظ قصه وکشش داستانی مخاطبان رابه دنبال خود میکشانند، هم داستانهایی کاملا ایرانی وبومی دارند وهم البته به نقش مهم وسازنده کارگران گمنامی میپردازند که درمسیرپیشبرد اهداف انقلاب مؤثر بودهاند. این مسیر درسالهای دهه70، ادامه نیافت وسینمای ایران به مسیری دیگر افتاد وفیلمهایی چون ترن و شیلات، فقط در خاطره تصویری مردم ما قرار دارند.
منبع: جامجم آنلاین
انتهای پیام/